شعر سعدی درمورد صبر


صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست  
چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست
مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست  
گر بزند حاکمست ور بنوازد رواست
گر چه بخواند هنوز دست جزع بر دعاست  
ور چه براند هنوز روی امید از قفاست
برق یمانی بجست باد بهاری بخاست  
طاقت مجنون برفت خیمه لیلی کجاست
غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست  
اول صبحست خیز کآخر دنیا فناست
صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست  
یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست
درد دل دوستان گر تو پسندی رواست  
هر چه مراد شماست غایت مقصود ماست
بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست  
گر تو قدم می​نهی تا بنهم چشم راست
از در خویشم مران کاین نه طریق وفاست  
در همه شهری غریب در همه ملکی گداست
با همه جرمم امید با همه خوفم رجاست  
گر درم ما مسست لطف شما کیمیاست
سعدی اگر عاشقی میل وصالت چراست  
هر که دل دوست جست مصلحت خود نخواست
سعدی




آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









Up Page
کد پرش به بالای صفحه وب